از در آهنی قدیمی با رنگ سفید و آبی وارد میشویم. پشت در راهرویی است که به حیاط خانه میرسد. همانطورکه از راهرو عبور میکنیم، به سال ۱۳۴۷ میرویم، زمانیکه جعفر رضوانی دوازدهساله نیت میکند هیئتی برای کودکان تشکیل دهد.
در خیالم او را میبینم که روی زانوهایش نشسته است و روی تکهمقوایی مینویسد: «هیئت کودکان پناهندگان حضرت ابوالفضل (ع)». در نمایی دیگر، دوازدهکودک دور همین تکهمقوا جمع شدهاند و میخواهند مراسم عزا برپا کنند.
مرحومه صدیقه رضوانی، مادر جعفرآقا، هم در تصور من زنده و هنوز سرپاست. حالا ۵۶سال از آن روزها گذشته و هیئت جعفرآقا و دوستانش از معتبرترین هیئتهای محله عامل است. این داستان شکلگیری هیئت پناهندگان حضرتابوالفضل (ع) است که با راهنمایی صدیقهخانم، چراغ محفل اهلبیت (ع) را برای سالها روشن نگه داشته است.
پدر مرحومش، غلامرضا رضوانی، هیئتی بوده و از همان کودکی جعفرآقا را به هیئت محمدیه بالاخیابان میبرده است. او از آنجا خاطرات بسیاری دارد و میگوید: هفتسال داشتم که ایام محرم با پدرم به هیئت میرفتیم.
همانطورکه عزاداران سینه میزدند، حاجاکبر عصاران، مسئول هیئت، دستم را میگرفت و من را به وسط جمع درکنار دیگر کودکان و نوجوانان میبرد. خیلی خوشحال بودم و فکر میکردم، چون خوب سینه میزنم، من را به وسط هیئت میبرند. مرحوم حاجآقا عصاران به بچهها بها میداد تا بیشتر به امامحسین (ع) علاقهمند شوند.
پدر جعفرآقا سال۱۳۴۳ در کوچه موحدین خانهای میخرد و ساکن محله عامل میشود. طبق گفته جعفرآقا آن زمان در این محدوده، قمارخانه و مشروبفروشی وجود داشته است. زندگی در خانواده مذهبی باعث میشود جعفر به فکر تأسیس هیئت بیفتد. او میگوید: آن زمان با خودم میگفتم ما بچههیئتی هستیم و نباید فضای زندگی ما اینطور باشد.
شاید بتوان گفت اولین جرقه این هیئت را مادرش در ذهن جعفرآقا زد. رضوانی تعریف میکند: مادرم میگفت «جعفر، بچهها را بیاور با هم قرآن بخوانید و آبگوشتی درست کنیم و با هم بخورید.» کمکم همان بچهها شدند بچههیئتی و هیئت کودکان حضرت ابوالفضل (ع) شکل گرفت.
سال۱۳۴۷ وقتی جعفرآقا دوازدهسال داشت، روی تکهمقوایی نوشت: «هیئت کودکان پناهندگان حضرت ابوالفضل (ع)» و جلو در خانهشان نصب کرد. همان تکهمقوا هر کودکی را که در کوچه آنها دل به اهلبیت (ع) داشت، جذب کرد. چندسالی گذشت و هیئت رفتهرفته اعضای جدیدی پذیرفت. حلقه اولیه هم جوانهای برومندی شدند و هیئت کودکان تبدیل به هیئت مردان شد؛ هیئتی که حالا فقط کلمه «کودکان» آن حذف شده است و سیصد عضو دارد.
مرحومه صدیقه رضوانی، مادر جعفرآقا، وقتی میبیند بچهها هیئت تشکیل دادهاند و هر هفته پنجشنبه مراسم دارند، تصمیم میگیرد در هر مراسم برایشان آبگوشت بار بگذارد. جعفرآقا میگوید: آن زمان نهری از وسط کوچه رد میشد و دو طرف آن درختان کهنسال توت بود.
هر هفته پنجشنبه، بچهها داخل همین نهر آب بازی میکردند و حسابی کثیف میشدند. وقتی به خانه میرفتیم، مادر همه ما را به صف میکرد و میگفت که داخل حوض غسل کنیم و بعد به خانه برویم و مراسم را شروع کنیم. همیشه تأکید میکرد هیئتیها و عزاداران امامحسین (ع) و حضرتابوالفضل (ع) باید تمیز و آراسته باشند.
با یاد مادر، چشمان جعفرآقا نم میزند و میگوید: مادرم همیشه میگفت «ننه، جعفر! بچهها را بیاور با هم قرآن بخوانید، عزاداری کنید؛ آبگوشت با من.» سال۱۳۶۸ به توصیه مادرم، زمینی در همین کوچه برای حسینیه خریدیم و خود بانو هم طلاهایش را در این راه فروخت. حسینیه از خانه ما رفت، اما در و دیوار اینجا خاطرات کودکیمان را حفظ کرده است.
همیشه تأکید میکرد هیئتیها و عزاداران امامحسین (ع) و حضرتابوالفضل (ع) باید تمیز و آراسته باشند
به گفته جعفرآقا اکنون در این خانه، زائران عراقی که به زیارت امامرضا (ع) میآیند، بهرایگان اسکان داده میشوند. همچنین پخت غذای مراسم در مراسم مهم مانند روزهای عاشورا و تاسوعا به رسم قدیم، در همین خانه انجام میشود.
در هیئتشان فعالیتهای گستردهای دارند و فقط بهدنبال برگزاری مراسم عزاداری نیستند. اعضای هیئت با کارهای خیر از خانوادههای بیبضاعت حمایت یا با کمک خیران هیئتی هرسال تعدادی زندانی جرایم غیرعمد را آزاد میکنند. جعفرآقا میگوید: از ابتدا هدفمان تنها قرائت قرآن یا سینهزدن نبود و همیشه دلمان میخواست گره از کار دوستانمان باز کنیم.
خاطرم هست وقتی نوجوان بودیم، مادر یکی از بچهها بیمار بود و پدرش هم سر کار نمیرفت و پول نداشت. شش تا یکقرانی از بچههای هیئت جمع کردیم و به او دادیم تا برای مادرش دارو بگیرد. این رسم همچنان پابرجاست.
هدف از تشکیل هیئت فقط سینهزنی نیست و باید به درددل مردم رسید. خود ما در هیئت دفتر مشخصات داریم و میدانیم که سیصدعضومان چه شغلی دارند، مجرد هستند یا متأهل و چطور میتوان به آنها کمک کرد یا از آنها کمک گرفت. علاوهبر اینها صندوق قرضالحسنهای برای اعضای هیئت داریم تا وامهای کارراهانداز بدهیم.
درباره کارهای خیر حمایتیشان صحبت میکنیم. خیریه ثبت نکردهاند، اما ۱۵۰خانواده را تحت پوشش گرفتهاند و برای هر کدام ماهیانه بسته معیشتیتهیه میکنند.
درباره آزادکردن زندانیها هم صحبت میشود و جعفرآقا میگوید: سینهزنی برای امامحسین (ع) خوب است، اما باید آستینها را بالا زد و گره از کار مردم باز کرد. نباید فراموش کنیم که «عبادت بهجز خدمت خلق نیست.»
در دوران کرونا اعضای هئیت ۳۲ زندانی را آزاد کردند. ما زندانیای را میشناختیم که برای ۱۲میلیونتومان هفتسال حبس کشیده بود. چند زندانی آزاد کردهایم و حالا شبهای جمعه، تعدادی از زندانیان اصطلاحا «زندانباز» میآیند و تقاضای کمک دارند.
همین چند وقت پیش، کسی آمده بود که پنجسال در زندان بود برای فروختن ماشینی که سرقتی از آب درآمده بود و در طول این سالها بدهی ۲۵میلیونتومانی، به ۳۰۰میلیونتومان افزایش یافته بود. یا فرد دیگری بهخاطر ۸۰میلیونتومان، یازدهسال در زندان بود.
با دیدن گرفتاری این آدمها بود که تصمیم گرفتیم در روز مبعث امسال گلریزانی داشته باشیم. با همکاری مکتبالزهرا (س) در بولوار شهیدفرامرز عباسی از اکثر هیئات مشهد دعوت کردیم و گلریزان برگزار شد. بیشاز ۲ میلیارد جمع کردیم و ستاد دیه هم قول داد چهاربرابر این مبلغ بگذارد تا زندانیانی که معرفی میکنیم، آزاد شوند.
همانند بسیاری از هیئات دیگر، مراسم دعا و عزاداری مثل دعای کمیل و ندبه هفتگی دارند و در دو ماه محرم و صفر و سایر مناسبتهای مذهبی هم برنامههای ویژهای برگزار میکنند. شب و صبح جمعه، دعای کمیل و دعای ندبه قرائت میکنندو همانند رسم مادر جعفرآقا با آبگوشت از عزاداران پذیرایی میشود.
علاوهبراین در برخی مناسبتهای خاص همانند ایام ولادت حضرت ابوالفضل (ع)، امامحسین (ع) و امامسجاد (ع) نیز برنامههای ویژهای اجرا میکنند و ایام محرم و صفر هم که شور خود را دارد. جعفرآقا میگوید: کل ماه محرم و صفر برنامه داریم. روز تاسوعا هیئت خودمان صبح زود، عزاداریکنان بهسمت حرم میرود، اما برای روز عاشورا کمکی هیئتهای دیگر میرویم.
«در دستگاه امامحسین (ع) هرچه بخواهی، میگیری.» جعفرآقا با گفتن این جمله ادامه میدهد: روزهایی بوده است که تنها بودهام و باید کار را خودم میکردم. زمانیکه آشپزخانه در پشت بام بود، دیگهای بیستمنی را بالای سرم میگذاشتم و میرفتم بالا.
هیئتداری سختیهای خودش را دارد، اما صبر و طاقت را هم زیاد میکند. این جمله را از قلبم و با تمام وجود میگویم که هرچه بخواهی، میتوانی از امامحسین (ع) طلب کنی و بگیری؛ فقط باید حواست به کارها و رفتارهایت باشد.
فقط یک صحبت میماند و آن اینکه باید با ائمه اطهار (ع) روراست باشیم. باید برای میزبانی از عزاداران امامحسین (ع) روحیه خدمت داشته باشیم. کسی که برای ائمه اطهار (ع) کار کند، آرامش قلبی خواهد داشت و اگر سختی هم در زندگیاش پیش بیاید، همانند امتحان الهی است.
از منزل پدری جعفرآقا بهسمت محل هیئتشان حرکت میکنیم. حدود پنجاهقدمی تا انتهای کوچه موحدین یک سمت چپ میرویم تا به محل هیئت میرسیم. وارد فضای حسینیه که میشویم، همان ابتدا فضایی مفروش توجهمان را جلب میکند که دیوارش همانند دفترچه خاطرات است.
برای میزبانی از عزاداران امامحسین (ع) باید روحیه خدمت داشته باشیم؛ کسی که برای ائمه(ع) کار کند، آرامش قلبی خواهد داشت
روی این دیوار، عکس اعضای فوتشده هیئت و بزرگترها نصب شده است. هشتقاب این عکسها متعلقبه اعضای فوتشده هیئت کودکان است. از آن جمع دوازدهنفره حالا فقط چهارنفر ماندهاند؛ فرهاد تاجفر، رضا معرفی، عباس عرفانی، جعفر رضوانی.
هیئت پناهندگان به حضرت ابوالفضل (ع) در ایام محرم و صفر هرسال دوبار برای عزاداری و عرض ارادت به حرم مطهر میرود؛ یکبار برای هیئت «حال» و یکبار برای هیئت «قال».
در هیئت حال، صبح تاسوعا در حسینیه جمع میشوند. علم را برمیدارند و سینهزن و نوحهخوان به سمت حرم میروند. آفتابنزده جزو اولین هیئتهایی هستند که وارد حرم مطهر میشوند.
هیئت قال هم مخصوص روز اربعین است. تعداد زیادی از هیئات بههمراه اعضایشان به محل هیئت پناهندگان به حضرت ابوالفضل (ع) میآیند و طبق رسم مشهدیها از آنجا راهی بازار و بعد حرم مطهر میشوند. این جمعیت حدود ۸هزار نفر میشوند. برای پذیرایی ظهر این عزاداران در خانه پدری جعفرآقا هجدهدیگ شله برپا میشود و در راستهخیابان فرش میاندازند و پذیرایی میکنند.
«حال» روایت حرفهای دلی ائمه اطهار (ع) و حال و روزشان در واقعه عاشوراست و آنچه حدس میزنیم در دلشان میگذرد؛ مثلا از دل، اما محسین (ع) میخوانند: «آرزوی دامادی علیاکبر (ع) داشتی».
«قال» روایت تاریخی حوادث عاشورا و پس از آن است و در اربعین هم کاربرد بیشتری دارد.
* این گزارش شنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۴ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.